ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

میلاد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت امام رضا (ع) مبارک!!!!

بشارت باد! ای آسمان، ای زمین، ای مدینه، ای توس! بشارت باد. می‏آید از سمت بهشت جاودان، عطر ولایت. می‏آید از سوی عمق کهکشان، نور امامت. می‏آید از ژرفای آبیِ عطوفت! می‏آید از کانون نورانی عصمت! می‏آید از محراب عرفانی مشرق؛ آکنده از عطر تبسّم‏های طاها! شور دعا، پیچیده در عطر صدایش، نور بقا پاشیده بر مَهد صفایش، بس که رضایت، در نگاهش خانه کرده! نامیده حق ـ الحق چه زیبا هم ـ رضایش! آکنده از عطر پیمبر (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ،) بوی مکه،   سرشار از عطر علی (علیه‏السلام )، انوار کعبه، لبریز از یاد خدیجه (علیهاالسلام )، عطر زهرا...
7 مهر 1391

خداحافظ تابستان داغ!!!سلام خنکای پاییز!!!!!!!!

تابستان9١، برای همیشه به پایان می رسد و روزهای طلایی و کشدارش دیگر هرگز بازنمی گردند. از این پس ،  می توانیم منتظر تابستان 9٢ باشیم، اما امیدوار به برگشت تابستان 9١ هرگز... و اما پاییز از راه میرسد  با کلی اتفاق زیبا، روزهای خاطره انگیز و نعمت های متفاوت در کوله ابریش، در چمدانش قطره‌های باران بی قراری می کنند و پشت سرش برگ‌های زرد زیبا از قدم‌هایش می ریزند و زیر لب می گوید:  پادشاه فصل‌هاست پاییز... چمدانش را برداشته پیراهن تنهایی‌‌اش را در آن گذاشته آمده به این سمت .. خش .. خش .. صدای پای خزان است! یک نفر در را به روی  پاییز وا ...
1 مهر 1391

همسر و دختر پاییزی من!!!!!!!!

 نسیم پاییز به سوی قلبم می وزد...میرسد پایان انتظار.....ای باران عشق دوباره ببار...... پاییز و حال و هوایش دیوانه میکند مرا.....خدایا به من احساسی تازه بده احساسی که با آن بتوانم آنچنان از پاییز بنویسم تا همه با خواندنش مثل من شوند..... مثل من دیوانه پاییز و همیشه چشم انتظار....... چشم انتظار آمدنش ...بی قرار از رسیدنش..... حال و هوای من در این روزهای پاییزی  بی مانند است ... حالا وقت شکفتن غنچه های قلب من است.... حالا وقت سبز شدن رویاهای عاشقانه من است.... بهار من پاییز است....لحظه طراوت و تازگی دنیای من همین پاییز است....طلوع میکنم با افتخار در میان این برگ ریزا...
1 مهر 1391

دوست دارم......

  دوست دارم با تو در باران قدم بزنم و تو را که به زلالی باران هستی در کنارم داشته باشم دوست دارم که  تو را برای همیشه چون ترانه های کودکی ام زمزمه کنم.دوست دارم فقط تو را از خدا آرزو کنم .فقط تو را .... ...
29 خرداد 1391

بهانه زندگی

  کنارآشیانه تو آشیانه می کنم فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند به خاطر چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم ...
29 خرداد 1390

مادرانه ای برای دخترم:

خدا را هزاران بار شکر میگویم که دامنم از وجود گلی زیبا سبز است و خداوند من را لایق نام مادر دانسته دخترم با امدن تو مادر بودن را فهمیدم ... بهشت را نمیخواهم که حس مادرانه خود بهشت بی انتهایی ست ... نازنینم دست در دستانم بگذار ... و از هیاهوی این دنیا نترس که من ٬ مادرت ٬ تا نفس دارم کنارت هستم   و خدایی بالای سر ماست که همیشه مراقب و ناظر است ...
29 خرداد 1390

دخترانه ای برای مادرم

  مادر از برگ گل بهترم  چگونه میتوانم جبران آن همه عشقی را بکنم که بی دریغ به پایم ریختی از دوست داشتنی ترین لذتهای دنیا برای من گذشتی  تا بالنده و بزرگ شوم ولی به محض بزرگ شدن رهایت کردم و راهی زندگي جديد شدم! دستهایت را بوسه باران میکنم و بدان که همیشه وجودم سرشار از یاد توست باش تا امید زندگی در من نمیرد... ...
29 خرداد 1390

بدون عنوان

  همیشه دستانی هستند که از ما حمایت میکنند دستانی که ناشناسند و شاید آنها را نبینیم دستان کسانی که با دعایشان ، با قلب پاکشان و با باطن زلالشان حامی ما هستند خدایا این دستان را از ما نگیر ...
25 خرداد 1390